۱۳۸۸ بهمن ۲۱, چهارشنبه

مسیر راهپیمایی 22 بهمن سبز در شیراز

به نقل از جرس : راهپیمایی 22 بهمن سبز در شیراز ساعت 10صبح میدان ستاد برگذار می شود و با اختلاف یک ساعته هیچ تداخلی با راهپیمایی 22 بهمن دولتی ندارد.

این میدان از نظر راههای ارتباطی به تمام نقاط شهر شیراز و از نظر داشتن 4 خیابان اصلی و راه های گریز متعدد بسیار مناسب است. لازم به ذکر است مسیری که دوستانمان در نظر سنجی سایت جرس اعلام کردند بسیار نا مناسب و امکان برگذاری تجمع در عفیف آباد بسیار کم است.

همشهریان عزیز اگر تجمع اعتراض آمیزمان در صبح 22 بهمن با دخالت نیروهای پلیس و بسیج به خشونت کشیده شد و توانستند مردم را پراکنده کنند باز به همان مسیر برگردید تا قدرت خود و شکست ناپذیری جنبش سبز را نشان دهیم.بعد از ظهر 22 بهمن هم در خیابانها حضور پیدا می کنیم و با حمایت از هموطنانمان در مسیرهایی که برای عصر اعلام میشود شرکت خواهیم کرد.


۱۳۸۸ بهمن ۱۹, دوشنبه

مسیر راهپیمایی 22 بهمن سبز در شیراز

هشت ماه گذشت و هنوز سبز مانده ایم. شاید خودمان هم فکر نمی کردیم که حرکت اعتراض آمیز مان به نتایج کودتای انتخاباتی تبدیل به جنبشی بزرگ شود. جنبشی که امروز با وجود تمام فشارهایی که برای خاموش و سرکوب کردن آن انجام شده آگاهتر، بزرگتر و قوی تر از گذشته در راه سبز امید به پیش می رود و تا رسیدن به خواسته های به حق خود پا پس نخواهد کشید. در این هشت ماه، حوادث تلخ و شیرین بسیاری را تجربه کرده ایم که هیچ گاه آنها را فراموش نخواهیم کرد. فراموش نکرده ایم راهپیمایی های میلیونی سکوت و خشونت نیروهای حکومت در برابر مردمی که تنها سلاحشان سکوت بود، فراموش نکرده ایم دستگیری گسترده فعالان سیاسی، کشته شدن نداها و سهراب ها، فجایع کهریزک، راهپیمایی روز قدس و سیزده آبان، شانزده آذر خیزش بزرگ دانشجویی، سناریوی پاره کردن عکس امام برای فشار آوردن به دانشجویان و جنبش سبز، حضور باشکوه مردم در مراسم تشییع پیکر مرجع آزاده آیت ا… منتظری و سرانجام روز عاشورا… حمله وحشیانه و کشتار و به خون آغشتن انسانهایی که تنها جرمشان این بود که در برابر ظلم سکوت نکردند و یزیدیان زمان آنگونه در ماه حرام خون بیگناهان را به زمین ریختند و صداوسیمای غیر ملی بی انصاف حقایق را ناجوانمردانه وارونه نشان داد. و اکنون حماسه ای دیگر در پیش است: ۲۲ بهمن. روزی که همه با هم اعلام می کنیم که ما انقلاب کرده ایم که آزادی و استقلال داشته باشیم و مردم خود سرنوشت شان را تعیین کنند، نه این که حاکمان هیچ ارزشی برای رأی و خواست مردم قائل نباشند. ۲۲ بهمن روزی که با حضور سبز من و شما، سبز ترین روز سال خواهد شد

شب 19 . 20 .21 و 22 بانگ الله الکبر
22 بهمن ساعت
10 صبح در مسیرهای زیر:

***1- ستاد به سمت شاهچراغ

2- روبروی دانشگاه بسمت چهارراه ملاصدرا

3- چهارراه ملاصدرا به سمت پارامونت و ستاد

■ مهمترین و اصلی ترین مسیر برای 22 بهمن از ستاد به سمت شاهچراغ هست که در صورت خشونت مزدوران میشه از خیابانهای فرعی تظاهرات را گسترش داد و تظاهرات رو به خیابان زند و نمازی و باسکول نادر و حتی فلکه گاز کشید بصورت ضربتی و با تشکیل دسته های 10 نفری و دادن شعار و نشان دادن نمادهای سبز و اگر بتونیم تظاهرات را تا شاهچراغ ادامه بدیم با پیوستن بچه های مسجد قبا میتونیم شیراز رو سبز کنیم. مهم اینست که در یکی از 3مسیر گفته شده حضور پیدا کنید تا با زیاد شدنمان بهم بپیوندیم.

■ همشهریان عزیز در هر 3 مسیر گفته شده که راحت تر هستید شرکت کنید و تا موقعی که بهم نپیوستید شعار ندهید تا سرکوبگران نتوانند شما را شناسایی کنند و بمحض اینکه تعدادمان به گروههای 10 نفره رسید بیشماری خود را نشان میدهیم و از همدیگر در هر شرایطی حمایت میکنیم و نگذاریم که دوستانمان را دستگیر کنند و مطمئن باشید که آنها از ما و اتحاد ما میترسند و اگر از هم پشتیبانی و حمایت کنیم آنها مجال سرکوب پیدا نمیکنند.

■ مهمترین نکته، اتصال این 3 مسیر به همدیگر میباشد و مزدوران بیشترین تلاششون این هست که مردم به هم نپیوندند و همچنین مطمئنا مثل همیشه گارد ویژه جلوی دانشگاه و فلکه علم مستقر میشن پس اینبار بچه های دانشگاه نصفشون در دانشگاه برای مشغول کردن یگان ویژه و نصف دیگر بچه ها به صفوف مردم در خیابانها میپیوندند و امیدواریم مردم از دانشجو ها حمایت کنن و نگذارن بچه ها دستگیر بشن.

■ با توجه به اینکه آقایان موسوی و کروبی و خاتمی مردم رو به تظاهرات دعوت کردند باید نشان دهیم که شیراز هم همپای مردم ایران سبز است و دلگرمی باشیم برای مردم تهران که جانانه دارن برای آزادی کشورمان خون و هزینه میدهند.

■ با تظاهرات ضد خشونتمان به بقیه مردم عادی که فریب تبلیغات رسانه ضد ملی را خوردند در 22 بهمن نشان میدهیم که حکومت تا بحال با نیرنگ و استفاده ابزاری از دین بر مردم ظلم کرده و 22 بهمن بهترین روز هست که به بقیه نشان دهیم که ما مردمی علاقمند به کشور و جنبشی ضد خشونت هستیم و این خامنه ای و دار و دسته او هستند که مردم را به خاک و خون میکشند.

■ جنبش سبز و آزادی خواه مردم ایران به اطلاع همه میرساند که حکومت قصد دارد در روز 22 بهمن با دادن نمادهای سبز به بسیجیان و مزدوران مردم رو از جنبش سبز مایوس و ناامید کنه و جنبش و نماد سبز آزادی خواه مردم ایران رو به تسخیر خودش دربیاره و به اسم جنبش سبز علوی همه چیز رو بنام طرفداری از ولایت فقیه و خامنه ای در بیاره اما جنبش سبز کاملا از این برنامه آگاهی داشته و آنرا زیر نظر و دستور خامنه ای میداند و اعلام میکنیم که هیچ ارتباطی با جنبش سبز آزادی خواه ندارد.

به امید ایرانی آزاد و آباد و سبز VVV جنبش سبز شیراز

ساعت 10 صبح فلکه ستاد

از این مطلب کپی گرفته و تا 21 بهمن بصورت گروهی(حداقل 2نفره) و با کسانی که اعتماد دارید در سطح شهر و محله های خود پخش کنید تا همه صدایمان را بشنوند. کوچکترین کاری که هر کس برای آزادی کشورمان میتواند در این برهه از زمان انجام دهد این است که این چند روز رو هرطور که میتونیم اطلاع رسانی کنیم. هرکس با هر توانی که دارد یکی در خانه و همسایه و یکی با پخش کردن شبنامه در محله و مسجد محله خود. رسانه شمایید.

۱۳۸۸ بهمن ۱۳, سه‌شنبه

گفت و گوی میرحسین موسوی با سایت کلمه پیرامون ۱۰ سوال مهم روز در آستانه 22 بهمن

کلمه: مهندس میرحسین موسوی در گفت و گویی تفصیلی به ۱۰ سوال سایت کلمه در مورد، اهداف اصیل انقلاب اسلامی، اقدامات قوه قضائیه، عملکرد سوء اقتصادی، بسته شدن فضای رسانه ای کشور، برپایی راه پیمایی و تجمع و برنامه های جنبش سبز پاسخ گفته است.

به گزارش خبرنگار «کلمه»، مهندس موسوی در این گفت و گو که در آستانه ۲۲ بهمن ماه مصادف با سی و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی انجام شد از دست دادن مشروعیت را عامل اصلی فروپاشی حکومت مستبد و منفور شاهنشاهی دانسته است و تأکید کرد که امروز مقاومت مردم میراث گرانبهای انقلاب اسلامی است و عدم سازگاری مردم با دروغ، تقلب و فساد که ما این روزها شاهد آن هستیم به خوبی حضور این میراث را نشان می دهد. مشروح این گفت و گو را در زیر می خوانید:

در آستانه سی و یکمین سال انقلاب اسلامی هستیم. آیا می توانیم از یادآوری و بزرگداشت روزهای پیروزی انقلاب استفاده ای برای امروز خودمان ببریم؟

در مقدمه لازم میدانم سی و یکمین سال پیروزی انقلاب اسلامی را به همه ملت و به همه خانواده های شهیدان و جانبازان و رزمندگان و ایثارگران تبریک بگویم. تحلیل انقلاب اسلامی هنوز پایان نیافته. هزاران کتاب و مقاله نوشته شده و هنوز هم نوشته می شود. آنچه امروز جالب است که انتخابات اخیر و حوادث بعد از آن دوباره انقلاب اسلامی را در معرض نقد های جدیدی قرار داده است.

بعضی از این نقد ها بیشتر به مشابه سازی گرایش دارند، بعضی از آن ها روی تفاوت ها و مشابهت ها تاکید می کنند و بعضی دنباله ریشه های نهضت سبز در انقلاب اسلامی هستند.به هر حال این نقد ها فوق العاده مفید اند به ویِژه برای نسل جوان که شور اصلی حرکت سبز از آنهاست. عوامل گوناگونی دست به دست هم داد تا با شرکت یکپارچه ملت ما به ویِژه تهیدستان جامعه و رهبری درخشان حضرت امام خمینی(ره) انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. مطالب بسیاری در این زمینه می توان گفت ولی آنچه بسیار مفید است همان اول این گفتگو به آن اشاره کنم آن است که در سال ۵۷ همه مردم یکپارچه در صحنه انقلاب بودند.این وحدت در صفوف آنقدر عمیق بود که حتی پادگان های نظامی را در بر گرفت. عکس ادای احترام همافران و افسران نیروی هوایی در۱۹ بهمن ۱۳۵۷ به حضرت امام به عنوان یک سند تاریخی از این نظر اهمیت فوق العاده ای دارد. در روز های منتهی به پیروزی انقلاب ما دو گروه اقلیت و اکثریت در خیابان ها نداشتیم، بلکه به دلیل آنکه حکومت مستبد و منفور شاهنشاهی ریشه های مشروعیت بخش خود را به طور کامل در آن سال ها از دست داده بود حتی در پادگان ها هم زیر پایش خالی شده بود، در آن برهه حتی گروه های شناسنامه دار سیاسی تمایزات خود را از دست داده بودند و از روی رضایت یا عدم رضایت با حرکت توده های میلیونی و شعار استقلال آزادی جمهوری اسلامی همراه شدند.

می توان گفت فروپاشی رژیم شاهنشاهی اجتناب ناپذیر بود؟

رژیم مشروعیت خود را به طور کامل از دست داده بود. البته کشتارهای خیابانی در تسریع این روند نقش عظیم داشت؛ مخصوصا کشتار هفده شهریور تعیین کننده بود. اگر کمی دورتر برویم می توان به قطع و یقین گفت که اگر پهلوی ها به میراث مشروطیت خیانت نمی کردند رژیم شاهنشاهی با اصالت رای مردم و نقشی که قانون اساسی مشروطه بر عهده شاه گذارده بود، می توانست مثل بعضی از کشورها ادامه پید اکند. در این زمینه از همان اول به حکومت پهلوی ها تذکرات جدی داده شد و حتی کسانی مثل شهید مدرس تا پای جان در این زمینه مقاومت کردند. ولی همه این مقاومت ها و تذکرات بی فایده بود و به فاصله کمی از انقلاب مشروطیت نظام استبدادی این بار در شکل شبه تجدد گرایانه باز تولید شد. استمرار نسبتا طولانی پهلوی ها در حکومت نشان می دهد که در انقلاب مشروطیت ریشه های استبداد خود کامگی بطور کامل از بین نرفت و این ریشه ها در قالب های فرهنگی،‌اجتماعی و ساختهای اجتماعی به حیات خود ادامه دادند. بنده یادم هست که رژیم شاه در آن سالها از یک عکس برای تبلیغات بسیار استفاده می کرد و آن عکس یک رعیتی بود که به زمین افتاده بود و کفشهای شاه را می بوسید. این عکس از نظر آنها نشان پیوند شاه و ملت بود و عاقلان البته در این عکس چیزهای دیگری می دیدند.

عواملی که باعث بازتولید رژیم های استبدادی در ایران می شد آیا با انقلاب اسلامی از بین رفته است؟

در سالهای اول انقلاب اسلامی اکثریت مردم قانع شده بودند که انقلاب همه ساختارهایی را که می توانست منجر به استبداد و دیکتاتوری شود از بین برده است و من هم یک نفر از این جمع بودم. ولی الان چنین اعتقادی ندارم. امروز هم عوامل و ریشه هایی را که منجر به دیکتاتوری می شود می توان شناسایی کرد و هم مقاومت در مقابل بازگشت به این دیکتاتوری را که باید گفت مقاومت مردم میراث گرانبهای انقلاب اسلامی است. عدم سازگاری مردم با دروغ و تقلب و فساد که ما این روزها شاهد آن هستیم به خوبی حضور این میراث را نشان می دهد. همان طور که بسته شدن فضای مطبوعاتی و رسانه ای و پر شدن زندانها و کشتن بیرحمانه مردم در خیاباها که به صورت مسالمت آمیز احقاق حقوق خود را خواستارند نشان دهنده حضور ریشه های استبداد و دیکتاتوری باقیمانده از نظام شاهنشاهی است. مردم دنبال آزادی و عدالت هستند و متوجه اند که دستگیری ها و اعدام ها با اغراض سیاسی و در تعارض با قانون اساسی و قوانین رایج صورت می گیرد. آنها از رژیم شاهنشاهی نفرت دارند و در عین حال متوجه اند که با داد و ستدهای بی اهمیت و بدون رعایت مراتب قانونی ممکن است عده ای به کام مرگ فرستاده شوند. تا امام جمعه بی رحمی که همواره از تبعیض و خشونت و تقلب دفاع کرده به قوه قضاییه دستمریزاد بگوید. برای او مهم نیست که شایعات گسترده ای برا ی اعتراف گیری های غیر قانونی وجود دارد و برای او مهم نیست که این افراد ربطی به جریانات انتخابات ندارند . مهم برای او اعدام برای زهر چشم گرفتن است. او از قدرت تکوینی اثربخشی خون بیگناهان غافل است و نمی داند سیل خون شهیدان، رژیم شاه را از بین برد. مردم اعتقاد به استقلال و آزادی و جمهور اسلامی را از انقلاب دارند. همان طور که مقاومت دلیرانه ملت و رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس ناشی از همین تغییرات بنیادینی بود که انقلاب اسلامی در روحیه مردم پدید آورده بود. بیاد داشته باشیم که از جنگهای روس با ایران تا آخر دوران شاه در مراحل مختلف بخشهایی از خاک کشورمان در جنگها و بحران ها و بازی های سیاسی توسط همین شاهان از دست رفته بود و دفاع جانانه هشت ساله دفاع مقدس این مدار خطرناک و خار کننده را در هم شکست. اکنون هم در صفوف سبز مردم و مرعوب نشدن آنها و پایداریشان بر سر حقوق خودشان ادامه همان مقاومت دفاع مقدس و همان روحیه آزاد منشانه قوام آمده در سال ۵۷ را می بینیم. از سوی دیگر امروز وقتی دیده می شود که دروغ از سوی دولت و صدا و سیما و روزنامه های وابسته، سکه رایج است؛ وقتی ملت ما می بیند که عملا این نیروهای امنیتی و نظامی هستند که بر پرونده های قوه قضاییه حکم می رانند و در حقیقت این قوه قضاییه است که ضابط نیروهای امنیتی شده است، به این نتیجه می رسیم که ما در اول انقلاب زیاد خوش بین شده بودیم.

بنده امروز به شهادت رسیدن مردانی چون بهشتی و مطهری و دیگر شهدای انقلاب اسلامی را ناشی از ادامه ریشه ها ی استبداد شاهی می دانم که هنوز بطور کامل از کشور ما ریشه کن نشده بود. به همین دلیل بنده اعتقاد ندارم که انقلاب به اهداف خود رسیده است. بزرگداشت دهه فجر که هر ساله برگزار می شود در حقیقت برای هشیاری وبرای تمدید قوا جهت برخورد با باقیمانده ریشه های استبداد است. امروز مردم برای نیل به عدالت و آزادی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خود در صحنه حضور دارند و باید بدانیم که ملت ما در این راه صدها هزار شهید داده است.

انقلاب اسلامی حاصل تلاش و از خود گذشتگی عظیم ملت ماست و کمی غفلت و عقب گرد ما را به استبدادی تاریکتر از قبل از انقلاب می برد چرا که استبداد به نام دین، بدترین نوع استبداد است و به عکس آگاهی و ایستادگی بر سر میراث اصلی و آرمانهای انقلاب اسلامی مطالبه جدی آزادی و عدالت ما را از گذشته ای سیاه به آینده ای روشن عبور می دهد و باقیمانده تفاله های خود کامگی را از بین می برد و زمینه را برای زیستن در فضای آزاد توأم با احترام به تنوع و تکثر و آزادی اندیشه ها و کرامت ذاتی انسان فراهم می سازد. بنده اعتقاد دارم، آن قرائت از اسلام که مردم را خس و خاشاک و بزغاله و گوساله می نامد و مردم را قسمت قسمت می کند تا عده ای بجان عده ای دیگر بیفتند، متاثر از فرهنگ شاهنشاهی است. سزاوار بود که قوه قضاییه بجای اعدام چند جوان و نوجوان، که شایعات جدی در مورد نحوه اعتراف گیری از آنها وجود دارد، به این ریشه ها توجه می کرد.

گر چه همانطور که اشاره کردم ما کاملا از قوه قضاییه قطع امید کرده ایم و قوه قضاییه ای که فرزند فرهیخته،‌ آزادیخواه و مومن شهید بهشتی و آزایخواهان دیگر امثال او را زیر عکس پدرش در راهروهای دادسراها می نشاند،‌ خیلی از اهداف تعریف شده انقلاب دور شده است.

امروز زندانها را پاکترین فرزندان ملت پر کرده اند؛ از دانشجویان و اساتید و دیگر اقشار. مطابق فرمول های مندرس شده ای به دنبال پرونده سازی برای آنها هستند با پرونده هایی مالی یا جنسی یا جاسوسی. در حالی که منحرفان واقعی و غارتگران بیت المال در بیرون از زندان ها مشغول جولان هستند. آنها به جای آنکه دنبال جاسوسان واقعی باشند انسان های شریف و مؤمن را به جاسوسی متهم می کنند. جا دارد در اینجا بنده از همه مشاوران پاک و فداکار و فرهیخته خود که همگی دستگیر شده اند و در محبس عدالت آقایان گرفتارند دفاع نمایم و شرمندگی خود را از اینکه کنار آنها نیستم ابراز کنم. این روز ها شبی نیست که بنده به امام و شهید بهشتی و دیگر شهیدان عزیز فکر نکنم و با آنها نجوا نکنم که شما چه می خواستید و امروز ما به کجا رسیده ایم. از مشاوران خود نام نبردم تا احترام خود را به همه زندانیان سیاسی ابراز کرده باشم. ایران نام و فداکاری همه این عزیزان را حفظ خواهد کرد.

آیا از ظهور و بروز روحیه استبدادی در رفتار مسؤلان می توانید مثال بیاورید؟

نفوذ این روحیه و باقی مانده آثار رژیم مستبد تاریخی را در همه جا در کنار روحیه برآمده از آگاهی و آزادگی می توان دید. ولی شاید برترین نمونه را در به هم خوردن روابط منطقی و قانونی ارکان نظام مشاهده می کنیم. الان به طور واضحی دیده می شود که زور مجلس در مواردی که جزء وظایف آن است به دولت نمی رسد. این فقط گفته مخالفان دولت نیست. اصول گرایان منصف و آگاه از این مسئله می نالند. عدم پاسخ گویی در موارد اعلام شده دیوان محاسبات عمومی، روشن نبودن نحوه فروش نفت و شیوه های هزینه کردن آن، بی اعتنایی به برنامه چهارم و ویران کردن دستگاه برنامه ریزی برای فرار از حساب و کتاب و الخ موارد بسیار روشنی از برگشت ما حتی به ماقبل پهلوی ها است. جای دوری نرویم. چند روز پیش بعضی از رسانه ها نقل کردند که وزیری در اعتراض به سوال خبرنگاران در مورد حقوق معلمان گفته است به کسی ربط ندارد که معلمان چقدر حقوق می گیرند و چرا کم می گیرند. شما شبیه این گفته ها را از مسئولان دیگر و همچنین از نیروهای امنیتی می توانید بشنوید.

همچنین در حالی که در مجلس به دلیل جنایات بی سابقه در کهریزک گزارش داده شده است. یکی از مسئولین می گوید مسئله کهریزک بی خود بزرگ شده است. نمونه بارز دیگر این روزها نحوه ارتباط قوه قضاییه با باصطلاح ضابطین خودش است. باید دید قاضی ها فرمان می دهند و تصمیمی می گیرند یا نیروهای انتظامی و امنیتی؟ قوه قضاییه ای که در قانون اساسی به صورتی قوی بر استقلال آن تأکید شده است امروز باید دید که اختیاراتش تا چه حد است؟ تا چه مقدار شأن و منزلت آن مراعات می شود؟ به نظر من یکی از مظاهر بارز ادامه روحیه استبدادی را در مظلوم واقع شدن قوه قضاییه و مجلس می توان مشاهده کرد. آیا امروز قوه قضاییه و قوه مقننه می توانند از همه اختیاراتی که قانون اساسی برای آنها تعیین کرده است، استفاده کنند. مشابهتی که انتخابات ها هم با انتخابات آن دوره پیدا می کند یکی دیگر از این نشانه ها است. شما شیوه رای گیری مجالس اول انقلاب را با الان مقایسه کنید تا ببینید ما به جلو حرکت کرده ایم یا به گذشته؟

از مطالبات همیشگی جامعه که در شعارهای تشکل های سیاسی بازتاب داشته است عدالت اجتماعی، بویژه عدالت اقتصادی بوده است. گاهی دیده شده است که آزادی و عدالت در مقابل هم قرار داده شده اند. میتوان گرایش خاصی را در جنبش سبز تشخیص داد….

مردم در مشروطیت عدالت می خواستند و از دل عدالت، خواست آزادی هم متولد شد تا آنجا که تاریخ اندیشه بشری نشان می دهد خواست عدالت همیشه مطرح بوده است حتی بعضی از حکما و اندیشمندان عدالت را جمع همه فضیلت ها و یا مادر همه فضیلت های دیگر دانسته اند. من گمان نمی کنم که ما مجبور باشیم میان عدالت و آزادی یکی از آنها را انتخاب کنیم. بطور عینی و ملموس شما توجه کنید که خط فقر هشتصد و پنجاه هزار تومانی و وجود توأمان تورم و بیکاری، دارند درخواست آزادی را محدود می کنند.

درست در همین نقطه است که طمع سیطره و مهار خواستهای آزادی خواهانه مردم بروز و ظهور پیدا می کند. در کوچکتر شدن سفره مردم است که توزیع سیب زمینی و اقتصاد صدقه ای برای جلب آرا و خواسته های مردم مورد توجه قرار می گیرد. بررسی وضعیت موجود کشور نشان می دهد که امروز گره خوردن خواست برای عدالت بویژه عدالت اقتصادی با خواست برای آزادی سیاسی یک ضرورت است.

در سالهای قبل از انقلاب، دفاع نیروهای انقلابی و جامعه دانشگاهی از اقشار ضعیف یک اصل بود و متصف بودن به همنشینی باکارگران و حقوق بگیران و اقشار مستضعف یک افتخار بحساب می آمد. به نظر بنده از نکاتی که همه ما باید به ان توجه کنیم حمایت از منافع اقشار زحمت کش است، البته نه برای آنکه از این اقشار به صورت ابزاری استفاده شود بلکه با این قصد که سرنوشت جنبش با سرنوشت همه آحاد ملت بویژه دو قشری که تولید اقتصادی و تولید علمی دارند یعنی کارگران و معلمان ودانشگاهیان گره بخورد. بنده به دلیل آنکه مشکلات حاد سیاسی باعث شده است مشکلات اقشار پایین دست جامعه و حقوق آنان کمتر مورد توجه قرار گیرد، ناراحت هستم. وقتی معیشت مردم سامان پیدا می کند، هم ریشه های آزادی در جامعه عمیق تر می شود و هم وحدت و رشد و شکوفایی مردم بیشتر می شود.

امروز کسانی که مسئول شور بختی مردم و عقب ماندگی ملی ما هستند و کسانی که مسئول تورم و بیکاری و ویرانی اقتصاد کشور هستند، مسئول تعطیلی پروژه های بزرگ و عقب ماندگی ما از رقیبان در منطقه هستند، با تزریق مسکّن ها و سیاست های بی سر و ته ولی عوام فریبانه سعی می کننداز این وضعیت استفاده کنند. کافی است ببینید باسهام عدالت و حقوق بازنشستگان و شیوه غلط اجرای اصل ۴۴ چه بلایی به سر مملکت آورده اند. سرنوشت برنامه چهارم و بودجه سال آینده مایه نگرانی جدی است.

مخصوصا با ندانم کاری هایی که منجر به افزایش خطر تحریم ها شده است. به هر حال باید گفت که اقشار مستضعف جامعه که دل در ارزش های اسلامی دارند بالقوه خواستار تحقق اهدافی هستند که جنبش سبز نیز بدنبال آن است. کسانی که خواستار اجماع ملی برای تغییراند باید بیشتر با اقشار تهی دست گره بخورند و از منافع آنها دفاع بکنند گذشته از آن، امروز به دلیل سرنوشت ساز بودن تصمیمات و سیاست های اقتصادی همه باید به اخبار و تحلیل های اقتصادی حساسیت نشان بدهند. این روزها حجم اخبار اقتصادی و اجتماعی درمقایسه با اخبار سیاسی بسیار اندک است و در این زمینه اطلاع رسانی کمی صورت می گیرد.

عده ای عبور از قانون اساسی را حلال مشکلات کشور می بینند. آیا به نظر شما این راه حل واقعی مسائل ماست؟

انشاالله همه ما برای اصلاح به میدان آمده ایم، نه برای انتقام گیری و یا کسب قدرت و یا ویران گری. راه حل های گذر از قانون اساسی دارای اشکالات فراوان و جدی است. اولین آنها عدم توانایی صاحبان چنین خواسته ای برای جلب نظر اکثریت ملت ماست. بدون جلب نظر این اکثریت و حتی باید بگویم، بدون ایجاد یک اجماع نباید منتظر یک تحول اساسی و معنا دار باشیم. برای همین بعضی از شعارهای معطوف به عبور از قانون اساسی موردسوء ظن مردم متدین ونهادهای سنتی است و متاسفانه باید گفت، گاهی شعارهای افراطی در این زمینه بیشتر از افراط کاری های اقتدارگرایان به جنبش آسیب می رسانند. اینکه شما مخالف خرافه گرایی و تحجر هستید یک خواست خوب و اساسی است.

ولی اینکه وسط معرکه بحث هایی به میان کشیده شود که با اعتقادات و دین و ایمان مردم ناسازگاری دارد، مشکوک است. دلیل بعدی برای ابتر بودن عبور از قانون اساسی آن است که با این راه حل، ما به پرتاب در تاریکی دعوت می شویم. اگر ما این ریسمان اتصال را که حاصل زحمات و تلاش های نسلهای گذشته ماست از دست بدهیم به قطعات ریز ریز بی خاصیت تبدیل خواهیم شد. طبیعی است که دنبال آن رویگردانی عامه مردم از این آشفتگی و حرکت در تاریکی را شاهد باشیم. کسانی که اهداف مبتنی برعبور از قانون اساسی را دنبال می کنند ممکن است امروز بلندگوهای بزرگی را در اختیار داشته باشند ولی در بطن جامعه اهداف آنها با سوء‌ظن جدی روبرو است. مخصوصا که در کنار منادیان عبور از قانون اساسی خواسته و نخواسته آنها بعضی از چهره های منفور شاهی حضور دارند که به صورت فرصت طلبانه ای کینه خود را به مردم و انقلاب به نمایش می گذارند. کسانی که تئوریسین های شاهی را در برنامه های خود علم می کنند ظاهرا یادشان رفته است که مردم حافظه بسیار خوبی دارند. بهرحال هر کس به اندازه وزن اجتماعی خود میتواند انتظار مقبولیت را داشته باشد و نه بیشتر.

شعارهایی امروز مفید است که یا بصورت مشخص به تبیین اهداف جنبش کمک کند و یا همدلی عامه مردم را در کنار نخبگان و طبقات میانه جلب کند.همه باید بدانند که ۲۲ بهمن و انقلاب اسلامی را اکثریت قاطع مردم ما متعلق به صدها هزار شهید می دانند و تاریخ و منش ملت ما با زنجیره ای از این شهدا در شهر و روستا به دیروز انقلاب متصل اند.

هفت ماه برنامه کانال های کشورهای دیگر که متأسفانه به دلیل بستن فضای رسانه ای کشور و انحراف صدا و سیما اهمیت پیدا کرده اند، اثراتی داشته اند. ولی این اثرات ضعیف تر از آن هستند که مردم از منافع ملی خود و خواسته های دینی و تاریخی شان دست بردارن، همچنانکه نباید همچون حربه ای برای اتهام و سرکوب واقعیت های جامعه مورد بهره برداری قرار گیرند. به نظر من تلاش برای سوق دادن مردم بسوی شعارهای محدود و از پیش تعیین شده ،اهانت به مردم است و باید شعارها از بطن حرکت های مردمی و بصورت خود جوش و غیر آمرانه بجوشد. همانطور که در سال ۵۷ شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی به صورت طبیعی از دل مردم جوشید.

آیا صرف تکیه بر قانون اساسی راه را برای آینده نمی بندد؟

بنده جایی گفته ام که قانون اساسی وحی منزل نیست و همانطور که سال ۶۸ یکبار تغییر پیدا کرد می توان با توجه به نیازهای فکری مردم و مطالبات مردم و تجربیات ملی گام های مهمی در جهت کارآمدسازی بیشتر آن برداشت. منتهی باید بداینم که صرف داشتن یک قانون خوب مسئله را حل نمی کند. ما باید به طرف سازو کارهایی حرکت کنیم که امکان نقض و تخطی از قانون هزینه های گزافی برای نقض کنندگان آن در هر سطح و مرتبتی داشته باشد.

به نظر بنده جمهوری اسلامی منهای قانون اساسی بی معنا است، و ما علاوه بر مراقبت جهت عدم نقض قانون اساسی،‌اجرا نشدن و یا کمتر توجه کردن به بخشهایی از قانون اساسی را هم باید نوعی نقض قانون اساسی بحساب بیاوریم. برای همین، خواست اجرای بدون تنازل قانون اساسی یک خواست راهبردی است از طرف دیگر هم به همین دلیل باید به کسانی که علاقه مند به بقای جمهوری اسلامی هستند بگوییم اگر بخشهای قابل ملاحظه ای از قانون اساسی بویژه فصل سوم آن مورد بی اعتنایی قرار گیرد بطور قهری بدیل های دیگری برای نظام ظهور خواهد کرد. همه باید بدانیم، عدم رعایت حقوق اساسی مردم که در قانون اساسی آمده است و هم چنین به رسمیت نشناختن حاکمیت مردم بر سرنوشت خود به ابطال این میثاق ارزشمند ملی خواهد انجامید. به طور مثال آن کسانی که جاسوسی و تجسس را در جامعه تبدیل به یک رویه عادی کرده اند، خواسته و ناخواسته تیشه به ریشه نظام می زنند. آن کسانی که رسانه ها را محدود کرده اند و صدا و سیما را در انحصار خواسته های خود قرار داده اند، به سستی پایه های جمهوری اسلامی کمک می کنند.

در بیانیه شماره ۱۷ اشاره به نهرهایی داشتم که اگر وارد رودخانه گل آلود و طغیانی بشوند می توانند جریان آنرا بتدریج آرام و روشن گردانند. یکی از آن نهرهای روشن می تواند این باشد که رسما اعلام شود که قرار است همه به قانون اساسی برگردیم.

به عنوان سوال آخر در مورد راهپیمایی ها و تجمعات نظرتان را بیان بفرمایید

راهپیمایی و تجمعات مسالمت آمیز، حق مردم است، زنان و مردان و جوانان و میانسالان و سالخوردگان به نظر من مردم در اصل هیچ کینه ای نسبت به نیروهای انتظامی و بسیج ندارند چرا که آنها را نیز از خود می دانند. درگیری موقعی پیش می آید که این نیروها در مقابل حرکت آرام مردم قرار می گیرند از هزاران عکس و فیلم های کوتاه مردمی که درعاشورا و یا روزها ی دیگر گرفته شده می توان فیلم مستندی ساخت تا معلوم شود که درگیری ها و فضای تند دنبال آن چگونه ایجاد شده است. به هر حال انچه توصیه بنده به نیروهای انتظامی و بسیج است، مهربانی و ملاطفت با مردم است و توصیه من به طرفداران جنبش سبز آن است که تمایز خود را با بقیه مردم، چه کم و چه زیاد ،کم کنند. این نهضت از میان مردم برآمده و متعلق به مردم است. همه به شدت باید مراقب اعتقادات، مقدسات و عرف و هنجارهای جامعه باشند. اما هدف نهایی خودمان را درهیچ مرحله ای نباید از یاد ببریم و آن ساختن ایرانی پیشرفته و مستقل و آزاد و متحد است. این هدف تنها با همکاری همه زنان و مردان و همه اقشار ملت و همه اندیشه ها و سلیقه ها امکان پذیر است. جا دارد بگویم، وقتی می گوییم ایران باید همه ایرانیان داخل و خارج علاقمند به اعتلای این سرزمین و فرهنگ دیرینه و باورهای دینی، آسمانی و رحمانی آن را در نظر بیاوریم و انشاالله حرکت سبز در هیچ مرحله ای دست از روش های مسالمت آمیز و اخلاقی خود در مبارزه برای احقاق حق ملت دست برنخواهد داشت. این حرکت از انتخاب رنگ سبز رنگ اهل بیت پیامبر به عنوان اسلام رحمانی و دوستی و محبت و وحدت همیشه استفاده کرده است. جنبش سبز به کرامت ذاتی انسانی و حق تنوع عقاید و اندیشه و آزادی بیان احترام می گذارد و از همه جنبش هایی که اهداف آنها بهروزی و رشد ملت و تضمین حقوق شهروندی و آزادی های اساسی ملت ما و نیز عدالت اجتماعی است استقبال می کند و آنها را از خود جدا نمی داند.

آیا شما نماینده و سخن گویی در خارج دارید؟

در جنبش سبز هر شهروند یک رسانه است و راه سبز هیچ نماینده و سخن گویی در خارج ندارد. یکی از زیبایی های فضای سبز آن است که همه حرفهای خود را می زنند و این حرکت در یک فضای تعامل گسترش می یابد. بنده هم به عنوان یک همراه نظرات و پیشنهادات خودم را در این فضا مطرح می کنم.

گاهی در سایتها و فیس بوک و نظایر آن از شما نقل قولهایی می شود. تا چه اندازه این مطالب مورد تأیید شماست؟

مطالب بنده با امضاء و در سایتهای محدودی منعکس می شود و من وبلاگ شخصی و امثال آن ندارم. نقل قولهایی که اشاره کردید از جمله عوارض اجتناب ناپذیر فضای مجازی است و ارتباطی با من ندارد.

نامه سرگشاده مدرسین و طلاب قم و نجف به رییس و نمایندگان مجلس خبرگان

نامه سرگشاده مدرسین و طلاب قم و نجف به رییس و نمایندگان مجلس خبرگان
رهبری که شما ناظر بر احوال او هستید به دلایل زیر صلاحیتش مخدوش...

رياست و اعضای محترم مجلس خبرگان رهبری
به استحضار می رساند:
جای انکار نیست که نظام جمهوری اسلامی در حال حاضر یکی از سخت ترین شرایط دوران خود را از آغاز تاسیس، تا کنون می گذراند. اعتماد عمومی نسبت به نهادهای مدیریتی نه تنها متزلزل که کاملا سلب و منتفی شده است. قسمت عمده ای از نسل نخستین انقلاب و یا فرزندان آنها کشته، زخمی و یا در زندان هستند. صدای گریه و شیون مادران داغدیده و بستگان زندانیانی که پس از مدت ها انتظار دیدار عزیزانشان، حکم محکومیت طویل المدة آنان را از طریق رسانه ها می شوند شب و روز به گوش میرسد. ناله ها تبدیل به فریاد شده اند و دیگر قوه قهریه برای فرو بردن خشم عمومی امکان پذیر نمی باشد.
روحانیت وجهه مردمی خود را به کلی از دست داده است، مردم آنان را دیگر به جای آنکه معلم اخلاق بدانند، پلیس، نظامی و حتی چاقوکشان شهر می دانند. ارکان اصلی انقلاب از تریبون رسمی به غارت بیت المال، خیانت و عامل اجنبی معرفی شده اند، لب فروبسته و در خانه نشسته اند. کسانی که مردم انقلاب را همراه با نام امام خمینی(ره) ونام آنان شنیده و تا مغز استخوانشان کرده بودند و حتی سلامتی و تمامیت جسمانیشان را به گفته آنان در جبهه های جنگ به امید رستگاری و وصول به نعیم بهشتی، از دست داده بودند، اینک آنان را یا در زندان می بینند و یا پشت در زندان چشم به راه فرزندانشان. خاندان بهشتی، راست قامتی که می گفت: ((ما عاشقان خدمتیم نه تشنگان قدرت))، امروز در هجران عزیزشان لحظه ها را سپری می کنند.
دانشجویان، متخصصان، متفکران و دیپلمات های شناخته شده کشورمان در پاسخ به ندای وجدانشان همچون اصحاب کهف که از دست دقیانوس دیکتاتور زمان به غار پناه بردند و سر بر سنگ نهادند، چاره ای جز جلای وطن ندیده، خانه و خانمان را ترک کرده و رنج غربت را تحمل می کنند. اینها همه در کنار شیوع پدیده ویرانگر اعتیاد، فقر و فحشا و ناامنی بگونه ای که هیچکس ناموسش را از تجاوز اراذل و اوباش در آمان نمی بیند و سر راحتی بر بستر نمی نهد و.............
عامل اصلی را در کجا باید یافت؟
اینک شما آقایانی که از قیف بسیار تنگ و باریک شورای نگهبان گذشته اید و بر کرسی مجلس خبرگان رهبری تکیه زده اید بدانید و آگاه باشید که گناهی که شما دراین مقطع تاریخی مرتکب شده و می شوید هرگز نزد ملت بخشودنی نیست. مگر اینکه حداقل یکبار هم که شده است نظام را از فروپاشی و کشور را از ویرانی و اضمحلال با انجام وظیفه شرعی، قانونی و ملی خود نجات دهید.
برای اینکه شما را به وظایفتان یاد آور شویم، توجهتان را به موادی از قانون اساسی ایران، خونبهای شهیدان انقلاب اسلامی جلب می نماییم.
اصل ۵
در زمان غیبت حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه)، در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و با تقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است که طبق اصل یکصد و هفتم عهده‏دار آن می‌گردد.
اصل ۱۰۹ - شرایط و صفات رهبر
1. صلاحیت علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه.
2. عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام.
3. بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافی برای رهبری.
در صورت تعدد واجدین شرایط فوق، شخصی که دارای بینش فقهی و سیاسی قوی‏ تر باشد مقدم است.
اصل ۱۱۱ - برکناری رهبر
هر گاه رهبر از انجام وظایف قانونی خود ناتوان شود. یا فاقد یکی از شرایط مذکور در اصول پنجم و یکصد و نهم گردد، یا معلوم شود از آغاز فاقد بعضی از شرایط بوده است، از مقام خود بر کنار خواهد شد. تشخیص این امر به عهده خبرگان مذکور در اصل یکصد و هشتم است. در صورت فوت یا کناره‏گیری یا عزل رهبر، خبرگان موظفند، در اسرع وقت نسبت به تعیین و معرفی رهبر جدید اقدام نمایند. تا هنگام معرفی رهبر، شورایی مرکب از رییس جمهور، رییس قوه قضاییه و یکی از فقهای شورای نگهبان انتخاب مجمع تشخیص مصلحت نظام، همه وظایف رهبری را به طور موقت به عهده می‌گیرد و چنانچه در این مدت یکی از آنان به هر دلیل نتواند انجام وظیفه نماید، فرد دیگر به انتخاب مجمع، با حفظ اکثریت فقهاء، در شورا به جای وی منصوب می‌گردد. این شورا در خصوص وظایف بندهای ۱ و ۳ و۵ و ۱۰ و قسمت‏های (د) و (ه) و (و) بند ۶ اصل یکصد و دهم، پس از تصویب سه چهارم اعضاء مجمع تشخیص مصلحت نظام اقدام می‌کند. هر گاه رهبر بر اثر بیماری یا حداکثر دیگری موقتا از انجام وظایف رهبری ناتوان شود، در این مدت شورای مذکور در این اصل وظایف او را عهده‏دار خواهد بود.
با قرائت مجدد مواد فوق اینک شما را مخاطب قرار داده و در مرئی و منظر حق متعال که اقرب از حبل الورید است از شما می پرسیم: آیا وظیفه کنونی شما فقط اینست که در جلسات این مجلس به تملق و چاپلوسی بپردازید؟ و یا چپیه بر عنق افکنان همچون عوام به موعظه تحت منبر رهبر بنشینید و سر تکان دهید؟ و یا قلمدان کشیده و گفته های مکرر او را قند مکرر دانسته و به کتابت ادمه دهید؟ تاریخ شما را محاکمه می کند!!
آقایان!!
رهبری که شما ناظر بر احوال او هستید به دلایل زیر صلاحیتش مخدوش و یا لااقل زیر سئوال رفته است. شما مکلف به رسیدگی هستید و پس از اثبات او را عزل و نظام اسلامی را از خطر سقوط نجات دهید:
1- ادعای مرجعیت فتوا پس از فوت آیت الله اراکی علیرغم عدم واجدیت شرائط، و سقوط از عدالت وتقوا (موضوع مذکور در اصل پنجم)
2- کشف غیر واجد بودن مدیریت و مدبریت (موضوع مذکور در اصل پنجم قانون اساسی). دلایل فقدان این شرط به قرار اوضاع و احوال ملت ایران در شرائط کنونی و منفوریت ایشان در انظار عامه است.
3- نصب افراد غیر صالح و واجد شرایط در سمتهایی که زیر نظر ایشان است. از جمله نصب افرادی نا آشنا به امور قضائی در راس قوه قضائیه. لازم به ذکر است که در اصل 157 قانون اساسی آمده است: ((.... یک نفر مجتهد عادل و آگاه به امور قضایی و مدیر و مدبر را برای مدت پنج سال به عنوان رییس قوه قضاییه تعیین می‌نماید که عالی ترین مقام قوه قضاییه است)).و بی تردید شرط آگاه به امور قضائی غیر شرط اجتهاد است. ایشان در این مدت افرادی را برای این سمت انتخاب کردند که حتی یک بار هم پایشان به دادگستری باز نشده بود و برانی محض بوده اند. توجیه انتخاب این گونه افراد در آغاز انقلاب روشن و بدیهی است ولی در زمان حاضر جهتی ندارد، مگر اینکه ایشان افراد مطیع بی چون و چرا را فقط تحمل می کنند و از این جهت در فقر نیروی انسانی گرفتارند که تمام قوا را به یک خاندان اختصاص می دهند.
4- دخالت های خارج از حدود اختیار در مسائل قضائی ،تقنینی و اجرائی.
5- دولتی کردن نهاد مردمی و سنتی حوزه های منوره قم ومشهد .
6- به ذلت کشیدن حکیمان ،فقیهان و عالمان بزرگ حوزه علمیه و تحت فشار قراردادن آنان برای تایید های بی چون و چرا از روش خود.
7- تایید فسق علنی رئیس جمهور در مناظره تلوزیونی. اتهام زدن در ملا عام درحالی که او نتواند پاسخ بگوید یقینا از مصادیق بارز فسق است. ولی رهبر در نماز جمعه تایید کرده است.
8- خروج از بی طرفی اعضای شورای نگهبان و منجر شدن این امر به جریانات پس از انتخابات و عدم توجه رهبر و عدم عزل آنان. ایشان نه تنها عزل نکردند بلکه آنان را به سمتهای مهمتری نظیر ریاست قوه قضائیه منصوب ساختند. امری شبیه به سخره گرفتن مردم است که شخصی که در نزد مردم مورد متهم به خروج از بی طرفی و عدم انجام وظیفه است به ریاست قوه ای قرار می دهند که به شکایت همان مردم رسیدگی کند!!
9- دخالت مستقیم فرزندان ایشان در حمله بی رحمانه به مردم در روزهای 25 خرداد و روز عشورا.
10- وادار ساختن عوامل اطلاعات به توهین به عکس امام و هتک حرمت امام حسین برای متهم ساختن مخالفین خود.
11- دخالت مستقیم در قتلهای زنجیره ای (دلیل این امر ابقای دری نجف آبادی در پستهای قضائی و نماز جمعه اراک است ومانع شدن از مجازات قاتلین وجانیان است).
12- تایید وپشتیبانی از سعید مرتضوی و دستور به رئیس قوه قضائیه وقت از عدم تغییر او از دادستنانی.
13- سید ابراهیم رئیسی معاون قوه قضائیه بوده است و اتفاقات زندان کهریزک در قلمرو مسئولیت وی رخ داده است. به امر رهبر ایشان به معاونت رئیس جدید نیز ابقا می شود.
14- نادیده گرفتن پرونده فرزندان افرادی مانند مقتدائی ،دری نجف آبادی و منتظری گلپایگانی به خاطر چاپلوسی پدرانشان.
15- نظامی ساختن و خشونت آمیز کردن فضای سیاسی کشور. کشور امروز تحت مدیریت عده قمه بدست می گردد.
ماخواستار رسیدگی به این امور و پاسخ مستدل وقانع کننده و اقدام مقتضی هستیم.
مدرسین و طلاب قم و نجف

گروه: نامه های صادره
نویسنده خبر: مدرسین و طلاب قم و نجف

۱۳۸۸ بهمن ۳, شنبه

بلیط شیراز - اصفهان ( شیراز - اوین ) با بلیط فروشی آقای حسینیان آغاز شد

جمعه ۲۲ ژانویهٔ ۲۰۱۰

بلیط شیراز - اصفهان ( شیراز - اوین ) با بلیط فروشی آقای حسینیان آغاز شد























راه‌آهن شیراز - اصفهان

راه‌آهن شیراز - اصفهان

راه‌آهن شیراز - اصفهان

راه‌آهن شیراز - اصفهان

راه‌آهن شیراز - اصفهان

راه‌آهن شیراز - اصفهان

راه‌آهن شیراز - اصفهان

راه‌آهن شیراز - اصفهان

راه‌آهن شیراز - اصفهان

از دیگر ویژگی‌های قابل ذکر این راه‌آهن می‌توان به این موارد می‌توان اشاره کرد:

- آخرین مرحله پیش از بهره‌برداری از مسیر راه‌آهن کنترل «سیگنالینگ» مسیر است و جالب آن که بدانیم هفته گذشته مناقصه جهت انتخاب پیمانکار سیگنالینگ این مسیر برگزار شده و هنوز انتخاب پیمانکار صورت نگرفته است.

- به طور معمول پس از تکمیل هر مسیر راه‌آهن، به منظور تأمین ایمنی، تا مدتی در حدود یک تا چند هفته لازم است از این مسیر جهت عبور بار استفاده شود، در حالی که مسیر مورد نظر با استفاده از «خانواده‌های معظم شهدا» آزمایش شد.

- مسئولین استانی همراهی‌کننده، با طولانی شدن مسیر به تدریج از قطار پیاده شده و با وسیله زمینی به ادامه مسیر پرداخته و برخی نیز به شیراز بازگشته‌اند.

شنبه ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۱۰

قطار شیراز اصفهان